سفارش تبلیغ
صبا ویژن























وفا

صداقت یعنی از مرز افق ها

به قصد دیدن رویت گذشتن

میان کوچه های سبز احساس

به دنبال قدم های تو گشتن

نجابت یعنی از باغ نگاهت

به رسم عاطفه یک پونه چیدن

میان سایه روشن های احساس

تو را از پشت یک آیینه دیدن

دو چشمت سرزمین آرزوها

نگاهت داستان آشنایی است

امان از آن زمان که قلب عاشق

گرفتار خزان یک جدایی است

طلوع پاک دیدار تو یعنی

برای لحظه ای چون یاس بودن

زمستان غریبی را شکستن

و چون آیینه با احساس بودن

در آن آغاز بی پایان رویش

که از باغ افق گل چیده بودی

از آن لحظه که احساس دلم را

به امواج نگاهت دیده بودی

چه زیبا شبنمی از آرزو را

به روی لادن روحم نشاندی

دلت مرز عبور از آسمان بود

و من را به دل این مرز خواندی

و اینک من کنار دیدگانت

وفا را مثل گلها میشناسم

اگر چشمان قلبم را ببندند

تو را تنهای تنها میشناسم

تو یعنی مرحم زخم پرستو

تو یعنی راز درمان را شکستن

تو یعنی تا سحر در انتظار

عبور قاصدی زیبا نشستن

سپردم به تو دریای دلم را

تو ای افسانه ایثار خورشید

دلم از روی عشقی آسمانی

وجودش را به چشمان تو بخشید

 


نوشته شده در چهارشنبه 91/4/7ساعت 9:58 عصر توسط هم نفس نظرات ( ) |


آخرین مطالب
» چرا رفتی؟
ارام رفت
......
سهراب
انتظار
مادر
یکی بود یکی نبود
تظاهر
دوستی
یلدا
تقدس عشق
[عناوین آرشیوشده]

Design By : LoxTheme.com